لطیفه و جوک های با مزه و خنده دار کودکانه

لطیفه و جوک های با مزه و خنده دار کودکانه

دنیای کودکان پر است از شور و ههیجان و لبخند،دنیایی که لحظه به لحظه اش توام با سر زندگی و به دور از دغدغه ذهنی است،سری جدیدی از مجموعه جوک های کودکانه و خنده دار با موضوع معلم و شاگرد و مدرسه برای بچه ها و ... در ادامه بخوانید.جوک های کودکانه


پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳  ۰ نظر   ۲۹۲۰ بازدید

اتوبوس سواری
مردی سوار اتوبوس دو طبقه می شود. هرچه اصرار می کنند به طبقه بالا برود، نمی رود و می گوید:دفعه پیش که سوار شدم، فهمیدم که طبقه بالا راننده ندارد!

*******************

دستور زبان
آموزگار:بچه ها توجه کنید! بعضی از کلمه ها با «ان» و «ها» جمع بسته نمی شوند. مثل «درس» که می شود «دروس» حالا یکی از شما مثال دیگری بزند.

احمد:آقا اجازه! مثل خرس که جمع آن می شود خروس!

*******************
پیراهن تنگ
مریم:مادر این پیراهن برای من خیلی کوچک شده است که به سختی می توانم نفس بکشم.

مادر:پیراهن هیچ عیبی نداره دخترم، تو سرت را از آستین بیرون آورده ای!

*******************
اهمیت بیشتر
دو نفر به شکار رفته بودند. اولی خرگوش دید، تفنگ را برداشت و خرگوش را هدف قرار داد.

ناگهان دومی به او گفت:«صبر کن، توی تفنگ فشنگ نگذاشته ای.»

اولی با ناراحتی جواب داد:ول کن بابا، حالا وقت این حرف ها نیست. تا بخواهم فشنگ بگذارم، خرگوش در رفته است.

*******************
سیری
مادر به پسرش:پسرم چرا ناهارت را نمی خوری، مگه چیزی خورده ای؟

پسر:زمین یخ زده بود، زمین خوردم. چون هوا هم سرد بود، سرما هم خوردم و خلاصه آنقدر حرص خورده ام که سیر شده ام.

*******************
شب
کاراگاهی یک شب شرلوک هلمز، کاراگاه مشهور و دستیارش واتسون در چادری خوابیده بودند. نیمه شب، هولمز، واتسون را بیدار کرد.

هولمز:واتسون، به ستاره های بالا سرت نگاه کن و بگو برداشتت چیست؟

واتسون:من میلیون ها ستاره می بینم و اگر میلیون ها ستاره وجود داشته باشند و اگر فقط چند تا از آن ها سیاره ای مثل زمین ما باشد، پس امکان وجود حیات در چنین سیاره هایی هست.

هولمز:واتسون، تو عجب آدم نادانی هستی! یک نفر چادرمان را دزدیده است، همین.

*******************
قناری
فرهاد گریه کنان پیش مادرش آمد. مادر پرسید:چی شده فرهاد، چرا گریه می کنی؟

فرهاد جواب داد:داشتم قفس قناری را تمیز می کردم یک دفعه دیدم قناری ام گم شده است.

مادر با تعجب پرسید:با چی قفس را تمیز می کردی؟ و فرهاد با خونسردی پاسخ داد:با جارو برقی.

*******************
هذیان
پزشک:بیماریش خیلی شدید است. آیا هذیان هم می گوید؟

پرستار:بله، اتفاقاً چند دقیقه پیش از این که شما تشریف بیاورید می گفت:الان عزرائیل می آید.

*******************
فرصت
شخصی با دوست خود وارد رستوران شد، پیشخدمت جلو آمد و پرسید:چی میل می فرمایید؟

آن شخص پاسخ داد:کمی به ما فرصت دهید تا صحبت هایمان تمام شود. پیشخدمت کمی فکر کرد.

گفت:فرصت داشتیم، اما مشتری های دیگر خوردند و تمام شد. چیز دیگری بفرمایید تا بیاورم.



تبلیغات آموکس
طراحی سایت شرکتی بهمراه تخفیف ویژه نوروزی 640.000 تومان

طراحی سایت شرکتی بهمراه تخفیف ویژه نوروزی 640.000 تومان


تهران 9613
نماینده منتخب جهان رو در اراک09183633588

نماینده منتخب جهان رو در اراک09183633588


مرکزی 8562
دانلود  ده ها آموزش مشاغل درآمدزای کاربردی و خانگی

دانلود ده ها آموزش مشاغل درآمدزای کاربردی و خانگی


تهران 10979
تجهیزات نورپردازی ایرانمجری و طراحی نورپردازی سالن

تجهیزات نورپردازی ایرانمجری و طراحی نورپردازی سالن


تهران 27890
آموزش روابط همسری

آموزش روابط همسری


تهران 7888
هنرکده رویال سازنده شیشه های تزئینی تیفانی

هنرکده رویال سازنده شیشه های تزئینی تیفانی


تهران 12275
فروش گسترده محصولات میکروتیک Mikrotik

فروش گسترده محصولات میکروتیک Mikrotik


تهران 9614
ساخت و راه اندازی تابلو برق

ساخت و راه اندازی تابلو برق


قزوین 8060
اینورتر ها و سافت استارترهای دانفوس و ABB

اینورتر ها و سافت استارترهای دانفوس و ABB


خراسان رضوی 8164
ترجمه متون انگلیسی به فارسی و بالعکس + تایپ

ترجمه متون انگلیسی به فارسی و بالعکس + تایپ


تهران 9014
خانه ویلایی وامدار و سند دار در شمال

خانه ویلایی وامدار و سند دار در شمال


گیلان 15424
ثبت شرکت درترکیه|ثبت شرکت درباکو|ثبت شرکت درگرجستان|اخذاقامت ترکیه

ثبت شرکت درترکیه|ثبت شرکت درباکو|ثبت شرکت درگرجستان|اخذاقامت ترکیه


تهران 8248

سقف کاذب

شرکت طراحی سایت

دیوارپوش پی وی سی