نخستین کاشی به مفهوم امروزی که به دست بشر ساخته شد و باستان شناسان به آن دسترسی پیدا کردند مربوط به مصر است و قدمت آن به ۴۷۰۰ سال قبل از میلاد برمی گردد. اولین نمونه های موزاییک کاری مربوط به ستون های معبدی در ابید بین النهرین است و مربوط به نیمه دوم هزاره ق.م می باشد. این موزاییک کاری های اولیه پایه کاشی کاری های بعدی بودند. اولین نمونه های کاشی کاری که به عنوان تکاملی در این هنر به شمار می رفت در مکان هایی مانند قصر آشور و بابل در زمان مشابه یافت شده اند.
مراد کاشی گر و کاشی ساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی کار او بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم که هنرهای کاربردی بیشتر جنبه ی کاربرد مادی دارد، حال آن که خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان می باشد، همچنان که «پوپ» پس از دیدن کاشی کاری مسجد شیخ لطف الله در «بررسی هنر ایران» می نویسد،«خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و مذهب نمی تواند به وجود آید».
در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالک همجوار، با ممالک دور دست نیزسابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشی کاری و کاشی سازی و موزاییک به همراه داشته، که اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره ی دوم ق.م. جلوه گر می شود.
تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش وترکیب آنها دارد، بدنه ی ساختمان های شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشی کاری در شوش به دست آمده که به «شیران وتیراندازان» معروف است. از تزیینات کاشی هم چنین برای آرایش کتیبه ها نیز استفاده شده است. رنگ متن اصلی کاشی های دوره ی هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه ای می باشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است.
نمونه های دیگری از این نوع کاشی های لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفریات چندی به دست آمده است. قطعاتی از قسمت های مختلف کاشی کاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعه ی موزه لوور و سایر موزه های معروف جهان قرار دارد.
در دوره ی اشکانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد، و به خصوص استفاده از لعاب یکرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، وهم چنین غالباً قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوت های دفن اجساد کشیده می شده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعاب هایی به رنگ های سبز روشن و آبی فیروزه ای رونق پیدا کرد اما هنرمندان استفاده چندانی از لعاب برای پوشش خشت و آجر نکرده و نقاشی دیواری را برای تزیین بناها ترجیح داده اند. دیوار نگاره های کاخ آشور و کوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در این دوره است.
طرح های تزیینی این دوره از نقش های گل و گیاه، نخل های کوچک، برگ های شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، که در آرایش دوبنای یاد شده نیز به کار رفته است.
در دوره ی ساسانیان، ساخت کاشی های زمان هخامنشیان باهمان شیوه و با لعاب ضخیم تر ادامه یافت و کاشی معرق از نوع مرغوب آن رواج پیدا کرد. نمونه های متعددی از این نوع کاشی ها که ضخامت لعاب آن ها به قطر یک سانتیمترمی رسد در کاوش های فیروز آباد، کاخ بیشابور و کاخ تیسفون به دست آمده است. نقش های این کاشی ها عبارت از زنان چنگ زن، بافنده و دارندهی گل و مردان سالخورده است که با قطعههای کوچک کاشی به رنگهای نارنجی، قهوهای، زرد ، قرمز، گلی و آبی ، یشمی، شیری و خاکستری صورت گرفته و نشان دهندهی کار دقیق و تنوع رنگ های رایج در دورهی ساسانیان است.
کاشی در تزیینات سدههای نخستین دوران اسلامی تاریخ ایران جای خود را به هنر گچ بری داد و برای نخستین بار در معماری دورهی سلجوقیان رایج گردید، آن هم با رنگ فیروزه ای. در مدتی افزون بر یک سده در قلمروی سلجوقی کارآیی کاشیکاری گسترش یافت و در ابتدا جهت آراستن قسمتهای فوقانی مناره ها و برجسته نمودن جملات مقدس مذهبی و آسان نمودن بازخوانی آنها به کار میرفت. مناره های سین، ساربان و مسجد علی در اصفهان، از نمونههای عالی این هنر در دوران سلجوقی به شمار میروند.
کاشی کاری کامل، به معنای پوشانیدن تمام سطح بنا با قطعات کوچک کاشی به رنگهای مختلف ناگهان به وجود نیامد، آن گونه که از هنگام کاربری قطعات فیروزهای کاشی در بناهای دورهی سلجوقی تا تکمیل کاشیکاری ۲۰۰ سال به درازا کشید.
این هنر از سدهی هفتم هجری به آستانهی تکامل خود رسیده به مرور زمان که کاشی جای خود را در تزیینات بناها باز میکرد، فن کاشیکاری و کاشیسازی نیز پیشرفت نمود و طرحهای هندسی با تزیینات گل و بوته آمیخته شد، کم کم رنگهای شفاف نیز به کار برده شد.
به چهاررنگی که در گنبد سلطانیه به کار رفته، رنگ پنجم یعنی سبز و رنگ ششم یعنی قهوهای، در نیمه ی سده ی هفتم هجری در اصفهان افزوده شد و رنگ هفتم ، یعنی زرد طلایی در پایان سده ی هفتم در کرمان دیده میشود. مسجد هفت شویه، امام زاده جعفر، مدرسه و بقعهی بابا قاسم، مدرسه مظفری مسجد جامع در اصفهان و آرامگاه شیخ عبدالصمد در نطنز از نمونه های تکامل هنر کاشیکاری در این دوران (سدهی هفتم و هشتم ) به شمار میروند.
مایه گرفتن از دو رنگ آبی روشن و سیر نه تنها در سدهی هشتم هجری بلکه در تمام دورهی تیموریان و دهههای نخستین دورهی صفویه رواج فراوانی داشت. در این جا باید اشارهای نیز به کاشی چلیپایی شکل و ستاره ای که فراوان در کاشان ساخته میشده است، داشت. این کاشیها در کنار هم نصب میشدهاند و مجموعههای خویشاوندی صورت میگرفته با نقوش گل و بوته، اسلیمیها (در مساجد و آرامگاهها)، پرندگان و حیوانات گوناگون چون اردک.
منبع : http://www.aftabir.com
http://www.farhangnews.ir
نورافکن LED
دوره های فشرده کلاس زبان ایتالیایی در زنجان
پخش لوله واتصالات
هزارنکته تعمیراتی موبایل(اورجینال)
دوره اینترنتی کاربرد رسانه های اجتماعی در بازاریابی درونگرا
ثبت شرکت انحلال تغییرات برند کارت بازرگانی ثبت تهران
سهام پردیسبان
برترین مدل انگشتر های نقره دست ساز مردانه را با ما تجربه کنید
کامپاند و محصولات پلیمری
توزیع انواع کپسول هوا و کپسول گازهای مختلف
موسسه وکالت و مشاوره حقوقی پارسیان
قلم بارکدخوان دستگاه جوش پلی اتیلن الکتروفیوژن